ای کاش می دانستی
ای کاش میدانستی بدون تو و بدون قلب مهربانت زندگی برایم معنایی ندارد
ای کاش میدانستی بدون نگاه هایت ، خاطرم پریشان و حالم نگران است
ای کاش قناری های آواز خوان ، آواز دلنشین برگشتنت را برایم می سرودند
ای کاش می توانستم فراموشت کنم و از تو دل بکنم ، کاش می توانستم تو را از خاطرم ببرم
ای کاش می توانستم بدون تو و بدور از دستان گرمت از این دیار بروم
ای کاش آسمان بودم و و قطره هایم را بر روی دل خشک و کویرت می باریدم
ای کاش می توانستم سکوتم را تا لحظه ای بشکنم و دلم را از خاطره هایم پس بگیرم
ای کاش میدانستی برایم زندگی هستی و ای کاش میدانستی امید و تنها رفیقم هستی
خدایا ، خدایا ، ای تنهاترین معبود من و ای زیباترین چیزها
کاش مرا به آن سوی خیال و به آن سوی خواستن می بردی
ای کاش برای یک لحظه هم می توانستم دوست داشتنم و عشقم را برایت جلوه دهم
ای کاش میدانستی بدون عشق و محبتت ، زندگی برایم معنایی ندارد و هیچ هیچ است
ای کاش ستاره های آسمان بر دل تاریکت می باریدند تا قلبت را روشنی بخشند
و ای کاش برای آخرین و فقط آخرین بار می توانستم بگویم دوستت دارم
تا بدانی ، بدانی که برایم سرپناه و مرهمی ، مرهمی بر دل مجروح و خسته و آشفته من
عزیزم دوستت دارم ، دوستت دارم