حسرت و انتظار
سالها و ماهها و روزهاست که به انتظار روزی به یاد ماندنی هستم
به انتظار رسیدن دو کبوتر عاشق در آغوش همدیگر هستم
چنین خواهد بود ، بالاخره انتظار به پایان خواهد رسید و تمام می شود
انتظار به اوج خود می رسد و روزهای رنج و بی امیدی دوباره
جان پیدا می کنند و آرزوها پدیدار می شوند
در پی سرانجام وداع تنهایی و بدور از تو ماندن هستم تا به تو برسم
به تو می رسم و روزهایی که به خاطرت به جاده های انتظار
پر کشیده ام را ، توصیف خواهم کرد
حقیقت است آری ، حقیقتی که شاید باورش را تنها او داند و بس
به تو می رسم و روزهای انتظار را پشت کوچه باغهای تنهایی رها می کنم
در کنارت خواهم نشست و آرزوهایم را برایت خواهم گفت
آرزوی دیرینه ام را که حکایت از تنهایی و سکوت داشتند